پس از هبوط آدم،

حوّا

به قساوتی خفته در دل،

به سنگینی نگاهی ابدی، پابند شد.

حوّا

آن غزل پیچیده‌ی آفرینش،

در زمهریر سکوتی تا ابدیتِ دنیا،

به چارپاره‌ای تشنه از نوشیدن آغوش هو”،

بدل گشت.

و دنیا

این آلودهْ مخلوق

چه می‌دانست بی‌رحمی او تا کجا دامن‌کشان

پیش خواهد رفت.

 

 

پ.کاش بخونی وقتی می‌نویسم که، هرچی روزا بیشتر می‌گذره، ازت بیزارتر می‌شم.

 

 

سیب گاززده‌ی کرم خورده

خورشید که داغ‌تر می‌تابد، اسنپ که گران می‌شود

چهارشنبه‌های که محبوب نمی‌شوند

  ,حوّا ,پیش خواهد رفت ,چه می‌دانست بی‌رحمی او تا کجا دامن‌کشان ,پ ,گاززده‌ی ,    ,  پ ,پیش خواهد رفت   ,چه می‌دانست بی‌رحمی او تا کجا دامن‌کشان پیش خواهد رفت ,پ کاش بخونی وقتی می‌نویسم که، هرچی روزا بیشتر می‌گذره، ازت بیزارتر می‌شم

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سفر ِ کاتب server5215 خاموش کارخانه سجاده فرش مسجد و فروش اینترنتی فرش سجاده ای نمازخانه توریاب دانلود رایگان خلاصه درس و کتاب یاسان خلاصه کتاب مبانی اندیشه اسلامی 2 حسن یوسفیان آموزش طراحی سایت